چ
۱- چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی: عاقل کاری را که پشیمانی به بار می آورد نمی کند.
۲- چو فردا شد فکر فردا کنیم: از حالا جوش فردا را نزنیم.
۳- چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده: با تجربه تر است.
۴- چغندر به هرات زیره به کرمون: هر چیزی به جای خودش.
۵- چیزی که عوض داره گله نداره: این کار به آن کار در.
۶- چاقو دسته خودش را نمی بره: خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.
۷- چیزی بارش نیست: ساده لوح بودن.
۸- چیزی که از خدا پنهان نیست از بنده چه پنهان: چیزی مخفی کردن نیست.
۹- چشم بسته غیب می گوید: به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.
۱۰- چشمش آلبالو گیلاس می چینه: چیزی را به طور درست نمی بیند.
۱۱- چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور جوی زر بهتر از پنجاه من روز.
۱۲- چو آید زپی دشمن جان شان بیند و اجل پای اسب دوان.
۱۳- چوب به لانه زنبور کردن.
۱۴- چو انداختن: جال و جنجال را انداختن.
۱۵- چو کردی با کلوخ انداز پیکار سر خود را به نالای شکستی.
۱۶- چشمش آلبالو گیلاس می چینه: چیزی را به طور درست نمی بیند.
ح
۱- حساب حساب ، کاکابرادر: مثل ، برادریمان سر جاش بزغاله یکی هفت صنار.
۲- حرف راست را باید از بچه شنید: صحبت درست را که کودک می گوید ، صحیح است.
۳- حسود هرگز نیاسود: از بخل و کینه به جایی نمی رسد.
۴- حق به حقدار می رسد: کار شایسته سزای آدم دستکار است.
۵- حرفهای گنده تر از دهنش می زنه: حرفهایی که بزرگتر از دهنش است می زند.
۶- حالا که ماست نشد شیر بده: مقصودی معین ندارد.
۷- حاجی ، حاجی را در مکه می بیند: وقتی کسی وعده ای می دهد و می رود و مدتی از او خبری نمی شود چون او را می بینند چنین می گویند.
۸- حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند: حسادت.
۹- حال در ماندگان کسی داند که به اصول خویش در ما ند: دردمندی.
۱۰- حادثه خبر نمی کند: اتفاقات پیش از آنکه بفهمیم روی می دهد.
۱۱- حلوا حلوا دهن شیرین نمی شه: با زدن حرف حلوا بدان که دهانت شیرین نمی شود.
۱۲- حسنی به مکتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت: کار را بی موقع انجام دادن.
۱۳- حرف حساب جواب نداره: درست گفتن مسئله ای درباره حق کسی.
۱۴- حرف حق تلخه: درست گفتن هر حرفی را گویند.
خ
۱- خرما از گرگی هم نداشت: بدشانس بودن.
۲- خودم کردم که لعنت بر خودم باد: کاش این کار را نمی کردم.
۳- خانه به دوش: بی خانه بودن.
۴- خرتب می کنه: در فصل تابستان کسی که لباس گرم بپوشد.
۵- خر بیار و باقالی بار کن: در موردی گفته می شود که آشوب و معرکه بر سر موضوعی باشد.
۶- خدا از دهنت بشنوه: کاش همان شود که شما گفتین.
۷- خواب زن چپ می زند: در موری گفته می شود که خواب به تعبیرش خود باشد و بالعکس.
۸- خود را به موش مردگی زدن: در مورد کسی گفته می شود که برای انجام کاری دچار ضعف می شود.
۹- خوردن برای زیستن و دکر کردن است تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است
۱۰- خران و گاوان کار بردار به ز آدمیان مردم آزار
۱۱- خر که کمتر نهر بر وی بار بی شک آسوده تر کند رفتار: بر خری که کمتر بار بگذارند بهتر راه می رود.
۱۲- خواب نوشین بامداد در جمیل میل باز دارد سپاه از سبیل
۱۳- خاموشی ، به که جواب سخت.
1 دیدگاه