پیشینهٔ سنتهای موسیقائی هند، شامل موسیقی عامیانه و مردمپسند، به بیش از ۳۰۰۰ سال میرسد و در نوع خود از کهنترین سنتهای تاریخی است. موسیقی اصیل هند در سدههای دوازدهم تا شانزدهم میلادی دو سنت جداگانه را در دامان خود پروراند: موسیقی کوناتکی (Karnatak music) از جنوب هند و موسیقی هندوستانی (Hindustani music) از شمال هند (منطقهای که اکنون شامل کشور پاکستان است). مراکز اجراء موسیقی شمالی دربار شاهزادگان بود، حال آنکه موسیقی جنوبی در معبدها اجراء میشد. از آنجا که بسیاری از حکمرانان شمال هند اصل و نسب ایرانی داشتند و مسلمان بودند، موسیقی این منطقه عناصر فراوانی از موسیقی ایران را در خود جذب کرد. موسیقی هند جنوبی بیش از موسیقی نواحی شمالی در مسیر ویژهٔ خود تکامل یافت.
در سدهٔ نوزدهم با استیلای بریتانیا بر هند، موسیقی اصیل شمال هند هنوز در دربارها برای شنوندگانی محدود از طبقهٔ ممتاز اجراء میشد. اما این پشتوانهٔ اشرافی در سدهٔ بیستم با گذر هند از استعمار بریتانیا و دستیابی به استقلال رو به زوال گذاشت. در ۱۹۴۷ – سال استقلال هند – بسیاری از موسیقیدانان شغلشان را از دست دادند و این زمانی بود که حدود ۶۰۰ حاکمنشین که واحدهائی سیاسی بهشمار میآمدند در سراسر هند از میان رفتند و در قلمروهای مجاور خود ادغام شدند. اجراءکنندگان هندی بهدنبال پشتوانه به عامهٔ مردم رو آوردند، و این همان کاری بود که موسیقیدانان اروپائی در سدههای هجدهم و نوزدهم انجام داده بودند.
امروزه آثار و اجراهای موسیقیدانان هندی از رادیو و تلویزیون پخش شده، بر صفحه و نوار ضبط میشود و برخی از آنها نیز به ساختن موسیقی فیلم میپردازند. برخی در کالجها تدریس یا کنسرتهای عمومی و پُرشنوندهای برگزار میکنند. امروزه بسیاری از هنرمندان هندی در سراسر جهان به سفر و اجراء کنسرت میپردازند.
اجراکنندگان
اجراکنندگان هندی، موسیقی خود را برخوردار از سرشتی روحانی میدانند. راوی شانکار (متولد ۱۹۲۵)، یکی از مهمترین موسیقیدانان هندی، میگوید: موسیقی در نظر ما نوعی تربیت روحانی است که هستی درونی فرد را تا آرامش و سروری قدسی اعتلاء میبخشد. آشکار ساختن جوهر کائنات که موسیقی جلوهٔ آن است، برترین مقصود موسیقی ما است؛ … انسان میتواند از راه موسیقی به خدا برسد. این تأکید معنوی در متون آوازهای هند جنوبی، که مضمونهائی مذهبی دارند، نیز بازتاب یافته است. موسیقیدانان هندی، گورو (guru) (پیر – آموزگار) خود را بهعنوان نمایندهٔ عالم قدسی ارج مینهند. هنگامیکه گورو یک نوآموز را میپذیرد، بهطور معمول متاسکی ویژهٔ آغاز رازآموزی برپا میشود. از آن پس، از نو آموز انتظار میرود که وجود خود را به گورو بسپارد.
سنتهای موسیقاتی سینهبهسینه از آموزگار به نوآموز – که فقط با تقلید و نه با مطالعهٔ کتاب یا نت، درسهایش را فرا میگیرد – انتقال مییابد. برای نمونه، نوآموزان موسیقی هندی در درسهایشان عبارت به عبارت از آموزگار تقلید میکنند و در اجراء خود بر همان مبنا آواز میخوانند یا مینوازند. با آنکه نظامهای گوناگونی برای نگارش موسیقی در هند وجود دارد، اما این شیوهها فقط نشانگر عناصر ملودیک و ریتمیک اصلی هستند. شیوهٔ بسط و گسترش این عناصر – تزئینهای اساسی و ریزهکاریهای موسیقائی – قابل نگارش نیست و باید از آموزگار فراگرفته شود.
بداههپردازی
بداههپردازی در موسیقی هند نقشی مهم دارد. فرهنگهائی که بداههپردازی در آنها چنین پیشرفته و پیچیده باشد انگشتشمار هستند. نظامهای پیچیدهٔ ملودیک و ریتمیک حاکم بر گزینش صداها، تزئینها و ریتمها، راه را به بداههپرداز نشان میدهند. موسیقیدانان جوان پیش از آنکه مجاز به بداههپردازی شوند باید سالها هنرآموزی کنند و برای احاطه بر قواعد و فنون اساسی روزانه ساعتها به تمرین بپردازند. بداههپردازی اغلب توسط یک تکنواز یا تکخوان و با همراهی یک طبّال انجام میشود. این بداههپردازیها را در سراسر هند میتوان دید و بسته به مناسبت و حالوهوای اجراکنندگان و شنوندگان از چند دقیقه تا چندین ساعت به درازا میکشند. بداههپردازی ممکن است سازی یا آوازی باشد.
مبانی موسیقی اصیل هند
موسیقی هند مبتنی بر صدای انسان است – چنانکه وسعت صوتی در سراسر آن به کمتر از ۴ اُکتاو محدود میشود. نوازندگان اغلب در اجراهایشان به تقلید سبک و سیاقی آوازی میپردازند. قطعههای تصنیف شده – غیربداههپردازانه – در واقع قطعههائی آوازی هستند که آوازخوان یا نوازنده اجرایشان میکند و در آنها نوازنده به تقلید سبکهای آوازی میپردازد. آواز بهعنوان سرآغاز بداههپردازی بهکار گرفته میشود.
در مناطق جنوبی هند آهنگسازان فراوانی زیستهاند و هزاران آواز ساختهاند. تیاگاراجا (Tyagaraja)، (سال ۱۸۴۷ – ۱۷۶۷)، ماتاسوآمی دیکشیتر (Muthuswamy Dikshitar)، (سال ۱۸۳۵ – ۱۷۷۵) و شیاما ساستری (Shyama Sastri)، (سال ۱۸۲۷ – ۱۷۶۲)، بزرگترین این آهنگسازان بودهاند. این سه موسیقیدان هر سه در یک روستا زاده شدند و معاصر هایدن، موتسارت و بتهوون بودند؛ این سه را تثلیث موسیقائی مینامند.
ملودی بسیار پُرتزئین – آوازی یا سازی – یکی از ویژگیهای موسیقی هند است. این ملودیها اغلب با فاصلههای ریزپردهای (فاصلههای کوچکتر از نیمپرده) حرکت میکنند. خطهای ملودیک با ظرافت تمام توسط تزئینهای ریزپردهای، که با اُفت و خیزهای کوچک زیر و بم پیرامون نتها اجراء میشوند، آراسته شدهاند. در این ملودیها، گلیساندو گذری دلنشین و خوشایند از یک صدا به صدای دیگر فراهم میکند.
ملودیهای هندی کموبیش همواره توسط یک ساز زمینه که نتهای تونیک و دومینانت (با سودومینانت) را طی اجراء مینوازد، همراهی میشوند. به این ترتیب، بافت اصلی این موسیقی از یک ملودی تشکیل یافته که بر زمینهٔ صداهائی یکنواخت شنیده میشود. در موسیقی هند بهجای توالیهای هارمونیک و بافت پُلیفونیک موسیقی غربی، تنشها و فرودهای ملودیک و ریتمیک نشسته است. تمبور (tambura)، سازی با دستهٔ بلند و دارای چهار سیم فلزی که بهطور متوالی و مداوم بر آنها زخمه زده میشود، مهمترین ساز زمینه است. صوت یکنواخت و ثابت ساز زمینه سهمی بهسزا در پدید آوردن حالوهوای خاص موسیقی هند دارد. علاوه بر تکنواز و نوازندهٔ تمبور، طبالی نیز هست که ساختار ریتمیک را برقرار داشته و گاه ممکن است بداههنوازیهای ریتمیک نیز انجام دهد.
سازها
با آنکه در هند آواز خواندن مهمترین شیوهٔ اجراء موسیقی است اما تنوع مبهوتکنندهٔ سازهائی از همه نوع نیز در آن دیده میشود. در موسیقی اصیل هند شمالی، سازها هماندازهٔ آواز محبوبیت دارد. شمار فراوانی از سازها به خدایان و یا الاهههای ویژهای نسبت داده میشوند. برای نمونه، نوعی فلوت را با کریشنا خدای هندو و وینا (Vina)، (سازی زهی – زخمهای) را با ساراسواتی (Sarasvati)، الاههٔ خرد هندوها، مرتبط میدانند. در اینجا فقط برخی از معروفترین سازهای هندی را معرفی میکنیم.
سیتار محبوبترین ساز کوردوفون در هند شمالی است. سازی با دستهٔ کشیده که نوزده تا بیستوسه پردهبندی جابهجا شونده دارد. هفت سیم اصلی یا زخمهزدن نواخته میشوند: پنج سیم برای نواختن ملودی و دو سیم برای تدارک جلوههای زمینه و ریتمیک. سیتار همچنین دارای نُه تا سیزده سیم است که همنوا با سیمهای اصلی به نوسان درمیآیند و به صدای آن کیفیتی ویژه میبخشند. این سیمها در زیر پردهبندی و کموبیش موازی سیمهای اصلی قرار گرفتهاند. امروزه راوی شانکار مشهورترین نوازندهٔ سیتار است.
ویتار، کهنترین ساز زهی – زخمهای جنوب هند، دارای چهار سیم برای نواختن ملودی است و سه سیم نیز در کنارهٔ جاانگشتی دارد که میتوانند برای خلق جلوههای ریتمیک و صداهای زمینه بهکار گرفته شوند.
سارود (sarod) سازی زهی از شمال هند است که سیمهای آن را با مضرابی از جنس عاج یا پوست نارگیل زخمه میزنند. این ساز شش سیم اصلی دارد: چهار سیم برای ملودینوازی و دو سیم برای اجراء صداهای زمینه و ریتم، یازده تا شانزده سیم دیگر این ساز همنواز با سیمهای اصلی به نوسان میآیند.
مریدانگام (mridangam)، طبلی دورویه و خمرهای شکل است که در جنوب هند رواج دارد. این ساز با دست خالی و انگشت نواخته میشود. رویهٔ راست با صدای تونیک کوک میشود و رویهٔ چپ، بهعنوان باس بهکار میرود.
همتای مریدانگام در موسیقی هند شمالی، سازی است موسوم به تابلا (tabla)؛ یک جفت طبل یکرویه که توسط یک نوازندهٔ نواخته میشود. طبل راست اغلب کوک تونیک دارد و طبل چپ، باس است. این طبلها که با دست خالی و انگشت نواخته میشوند میتوانند گسترهٔ متنوعی از زیر و بم و رنگآمیزیها را پدید آورند. تابلا در همنوازیهای هند شمالی نقشی بسیار مهم دارد و بهصورت تکنواز یا همراهیکنندهٔ سازهای دیگر بهکار میرود.
ارسال پاسخ