موسيقي تاجيکستان

مهاجریست

گفتگوی مشروح دکتر نورعلی نورزاد خبرنگار فرهنگخانه در تاجیکستان با جوره بیک مراد در خصوص موسیقی ملی تاجیکستان ،متن این گفت وگو را با مقدمه نورعلی نورزاد می خوانیم.

مقدمه دکتر نور علی نورزاد خبرنگار فرهنگخانه در تاجیکستان:

در گستره  فرهنگ قدیم موسیقی  تاجیک سرودن شعر دارای ارج وقرب خاصی است .

در روز آفرینش، زمانی که جان در کالبد انسان افتاد صدای دلنشین موسقی طنین افکند  وبر اثر آن نوا جان وارد تن گردید ،محبّت انسانها نیز به موسیقی ,محبتی ازلی است و تا ابدیت ادامه دارد.

موسیقی همواره در طول تاریخ کشور تاجیکستان از جایگاه خاصی برخوردار بوده است و بیشتر صاحب نظران از باربد تا امروز ،در کنار دیگر فعالیت های خود پیوند قوی با موسیقی داشتند و به عبارت دیگر حتماً یک ساز  می زدند تا اوقات فراغت خود را از این طریق پر کنند.

وقتی «رودکی چنگ بگرفت و نواخت»  را می‌خوانیم و از مولانا ‌اندیشه «من صدای رباب صدای باز شدن درهای بهشت» را بیرون می‌کشیم و با هزاران هزار نفر از صاحب نظران که در اوقات فراغت خود با موسیقی انس دارند پیوند می گیریم ، در می یابیم  که حتّی در قرن ۲۰ شاعران ما از عود رودکی به مدرنی آوای گیتار می‌رسند و از موسیقی ارکستر شب حرف می‌زنند.

حقیقتا تاجیکان این ملّت آفریننده و سازنده در شش جهت زندگیشان با هنر زیسته‌اند و درقبال ارزشهای مادّی بیشتر به پدیده‌های معنوی مقامی مخصوص اختصاص داده اند و هستی معنوی خویش را برای ادبیات بازگو کرده‌اند.

وقتی موسیقی را در نهاد و هستی ملّت تاجیک  ودر مسیر تاریخ  مشاهده می کنیم، بی‌شک وجود «شش‌مقام» کافیست، که ما از هستی چنین شاهکار بی‌نظیر موسیقی جهانی سخن بر زبان آوریم  که مخصوص ملّت تاجیک است.

سخن را از جایگاه موسیقی و هنر در فرهنگ تاجیکان و ابتکارات فرهیختگان تاجیک در گسترش این نوع هنر به درازا نمی‌کشم، بهتر آن است، که واقعیت این حرفها  را از زبان یکی از هنرمندان بی‌نظیر مردم تاجیک در عصر حاضر،استاد جوره بیک مراد بخوانیم:

 

استاد، می‌خواستم صحبت را از گذشته‌های دور آغاز کنم و به دنیای خاطره‌های کودکی و جوانی برویم، تا از آن ایّام برای نسل امروز بگویید  و اینکه چه باعث شد، که راه هنر را انتخاب کنید، قریحه ذاتی، تأثیر عامل های بیرونی، حادثه‌ای تصادفی و یا…؟

جوره بیک مراد:پیوند من به موسیقی ریشه در زندگی اجدادی دارد. خانواده ما از دیرگاه با هنر خوانندگی و عموماً موسیقی ارتباط داشتند. مخصوصاً، پدرم هرچند هنرمند حرفه‌ای نبودند، امّا در خانه سرود می‌خواندند و می‌شود بگویم، که ما با همین سرودهای پدر بزرگ شدیم و این تمایل رفته رفته و متّصل ،شوق پرداختن به سرود و آهنگ را در نهاد من بیشتر و زیادتر می‌کرد.

یادم هست، که پدرم از سمرقند صدای هنرمند معروف ‌خواجه ‌ عبدالعزیز را آورده بودند. آن سالها در کوهستان در خانواده های معمولی  چنین دستگاههای پخش موسیقی، که شکل دوره داشت و آن را پتیفان هم می‌گفتند وجود داشت و به همین علت شبها افراد زیادی به خانه ما می‌آمدند و همگی به اتفاق  این سرودها را گوش می‌کردیم.

بعدها من  رباب  زدن را از پدر آموختم و آهسته-آهسته به تقلید از هنرمندان نامی و پدرم در خلوت آواز می خواندم و به این شکل بود که پیوند میان من ومویسقی عمیق  تر شد  وبعدها نیز  به محفل های دیگر و خودجوش موسیقی  وارد شدم وباید بگویم شاید همین محافل آغاز مرحله ورود من به صحنه موسیقی شد.

در  مصاحبه‌ای با شما خوانده بودم، که گفته‌اید، معلم شدید ولی به صنفخانه-مدرسه- ندرآمده به صحنه آمدید. تشریح رمز این سخن شما در چه نهفته است؟

جوره بیک مراد:من تحصیل کرده بخش آموزگاری دانشکده دولتی آموزگاری شهر لنین‌‌آباد (حالا دانشگاه دولتی خجند به نام آکادمیک ب. غفوراف) بودم و در زمان  تحصیل در این دانشکده در چندین آزمون و محفلهای هنری شرکت داشتم و می توانم بگویم که اوّلین آوازی که در صحنه خواندم  را از همان جا آغاز کردم. بعد از اتمام دانشکده مدّتی به عنوان آموزگار کار کردم ولی این دوره بسیارکوتاهی بود و مرا به فیلرمانیه دولتی تاجیکستان به کار دعوت کردند و همان وقت مسیر زندگی من کاملاً به سمت صنعت تمایل یافت ودلیلش آن بود که وقتی در یک آزمون هنری جمهوری   شرکت نمودم و مقام اوّل از آن من شد مرا برای کار به فیلرمانیه دولتی دعوت کردند.

خوب به یاد دارم، که وقتی این دعوت را پذیرفتم و به نزد رئیس وقت دانشکده آموزگاری همراقولاو رفتم، با توجه به آنکه وی را در جریان دعوت به کارم  در بارگاه هنر کشور، که به آن  فیلرمانیه می‌گویند قرار نداده بودم ، فقط تقاضای استعفا کردم.

او که کمی ناراحت شده بود، از مشکلات احتمالی پرسید و تأکید کرد هر مسئله‌ای باشد، ما حل می‌کنیم، امّا شما باید بمانید  اما وقتی به آنها نیز اطلاع دادم که  برای کار در فیلرمانیّه دعوت  شدم، خوشحال شدند ومرا دعا کرد وگفت:جوربیک جان، اگر چنین است، ما هرگز سدّ راهت نمی‌شویم، چرا که تو برای صنعت آفریده شده ای و اطمینان دارم برای  صنعت تاجیک خدمتهای بزرگی خواهی داشت و از آن زمان به بعد  تا به حال در این راه زحمت می کشم.

یعنی، این دعوت برای شما راه رسیدن به جاده  دنیای هنر را باز کرد ؟

جوره بیک مراد:البتّه، وقتی در  ادامه‌ زندگی خود به صنعت  موسیقی پیوستم و در این راه پرشیب و فراز قدم گذاشتم، قدم به قدم  دریافتم، که رسالت زندگی من در همین جاده مقرّر شده است وشکرگزارم، که با همین صنعت اصیل تاجیکی، با زبان تاجیکی و همچون یک تاجیک در اکثر کشورهای جهان حضور یافتم و واقعاً همان طور که شما گفتید، مجموع پروازهای زندگی من از همین مرحله زندگی ام آغاز می‌شوند.

پیوند به موسیقی وصنعت حقیقتا به زندگی من زینت و زیبایی‌های فراوان معنوی را عطا کرد که من مجموع این همه را مدیون مهربانی های آفریدگار بزرگ و مردم عزیزم، ملّت شریف تاجیکستانم . زندگی من لبریز از خاطره‌های گوارا از این سفرهای ناتکرار است، که هر یکی رمز و راز و حکمتی را از کتاب روزگار رفته من بازگو می‌شود.

 

استاد، چون شما از سفرهای هنری خود به جهان یاد کردید می‌خواستم در مورد خاطرات  تان از این سفرها  وملاقات هایی  که با هموطنانتان در خارج از کشور داشتید، بگویید:

جوره بیک مراد:هرگز اوّلین سفر خود به امریکا را از یاد نمی برم، زمان حکومت شوروی بود و در خارج با هموطنان صحبت کردن و ملاقات نمودن مشکلات زیادی داشت؛وقتی در نیویورک روی صحنه آمدم می‌دیدم، که در تالار چند نفر از حضار اشک می‌ریختند ، بعد ها فهمیدم، که آنها  از هم‌وطنانم بودند که سالهای پیش به این کشور آمده اند و از شنیدن زبان و آوازتاجیکی به یاد سرزمین اجدادی خویش افتاده و در فراق وطن عزیز خود، که تاجیکستان است، اشک می‌ریخته‌اند.پس از آن فرصت پیدا کردم که با آنها صحبت کنم و درد دلشان را بشنوم.

می‌گویند، هم‌وطنان تاجیک شما برای شنیدن برنامه کنسرت تان مسافت های طولانی را طی می کنند … نظرتان چیست؟

جوره بیک مراد:بلی، بخشی  از آنها ازنیویورک،بخشی  دیگر از شهرهای دیگر امریکا به تماشای این برنامه آمده‌اند ونکته جالب آن است، که وقتی ما به هم‌وطنان خود از نان و نمک و میوه‌های تاجیکی تعارف واهدا می کردیم، آنها گفتند، که این نعمتهای عزیز تاجیکی را به همراه خود خواهیم داشت تا همه تاجیکان آن جا بیایند و زیارت کنند.

بعدها که خود من نیز به آنجا رفتم ،وقتی در فرودگاه نیویورک از هواپیما پایین آمدم  ،اتفاقی به استاد تورسون‌زاده بر خوردم ، که ایشان به تاجیکستان برمی گشتند.

استاد همان جا یک شعر تازه خود را، که خیلی معروف است و با مصرع «بهار آمد ز عمرم باز یک سال دگر بگذشت» آغاز می‌شود، به من نشان داده وگفتند: جوربیک جان! این شعر را همین جا نوشتم، ببین. من نیز بعداز مطالعه کامل شعر گفتم:استاد برای این شعر آهنگ می سازم و همان شب آهنگ شعر هم آماده شد و من آن را در برنامه کنسرتی که داشتم اجرا کردم.

استاد،  از شهر خاطره‌های زیبای شما برمی‌گردیم به امروز! شما ریاست  یکی از  دسته‌های معتبر شش‌مقامسرایان-«نور خجند»  را به عهده دارید. نظر شما در رابطه با  وضع کنونی «شش‌مقام» و شش‌مقامسرایی در کشور چه گونه است و دسته «نور خجند» چه برنامه ای را پیگیری می‌کند؟

جوره بیک مراد:شکر، از برکت  استقلال  کشور،ما  این امکان را  پیدا کردیم که به اصالت ملّی و فرهنگی خویش برگردیم. ، که با ابتکار رییس جمهور امام علی رحمان احیای «شش‌مقام» و هنرهای مردمی  اعتباری روز افزون یافته است و سرودهای ملّی در جامعه  رشد داشته واستوارتر شده است و خود روز «شش‌مقام» واعلام ۱۲ می در کشور حاصل اعتبار وتوجهی است که  دولت  امام علی رحمان به موسیقی سنّتی تاجیکان داده است ودسته شش‌مقامسرایان نیز محصول همین اقدامات رییس جمهور کشور است چرا که شش سال پیش برای توجّه به این موسیقی مقدّس ملّت وبا دستور مخصوص رییس جمهور  دولت قبل نزد کمیته تلویزیون و رادیو نزد حکومت جمهوری تاجیکستان گروه شش‌مقامسرایی تأسیس شد که در آن هنرمندان زیادی گرد هم آمدند، طبق این دستور قرار بود، گروه های هنری این چنینی  در دیگر شهرها نیز تاسیس شود  ودر نتیجه در پرتو همین دستور بود که دسته شش‌مقامسرایان «نور خجند» شش سال است، که فعالیت دارد.

ما نیز بر اساس آزمون بهترین شش‌مقامسرایان جوان را از شهرهاو نواحی جمع کرده با آنها کار می‌کنیم.

هدف اصلی ما پیش از همه حفاظت  از این گنجینه بزرگ ملّی و نمایاندن ابن هنر  است وبا همین هدف است که  ما در شهر و نواحی ولایت برنامه‌های مخصوص دایر کرده ایستاده‌ایم، تا آن هدفهایی، که رییس جمهور  دولت برای احیای «شش‌مقام» و شش‌مقامسرایی در نزد هنرمندان تاجیک گذاشته است  را پیاده سازی کرده و به مردم برسانیم.

امیدوارم، به این هدفهای عالی و آرمانهای احسن برسیم  زیرا این موسیقی به نظر من آسمانی  واز اصالت ملّی و فرهنگی ما و از هویّت و حیثیّت انسانی نشات  می‌گیرد.

در راستای مطالبی که ذکر شد می‌خواهم بدانم که نظرتان به وجود یک رقابت در میان دو نوع صنعت-معاصر و سنّتی چیست؟ منظورم آن است که امروز نسل جوان بیشتر به موسیقی معاصر، به اصطلاح توجّه بیشتری  دارد و کمتر به موسیقی سنّتی خویش رو می‌‌آورند. شما در این باره چه نظری دارید؟

جوره بیک مراد:لبتّه، در رابطه با این مسئله، امروز سر و صداها زیادند و جامعه بیشتر به موسیقی ایستردی میل دارد، مخصوصاً جوانان، امّا مولانا جلال‌الدّین رومی بهترین تفسیرگر این حالت است، که فرموده:

هر کسی، کو دور ماند از اصل خویش،

باز جوید روزگار وصل خویش

جدای ازاین تمایلهای زیاد و نفوذ تفکر مادی در جامعه همین اقدامات روزافزون، که در سطح دولتی برای احیا و حفظ موسیقی سنّتی صورت می گیرد ،در ارتقای موسیقی ملّی ما نقش مؤثر دارد.

ما در شهر و نواحی ولایت سغد مشاهده کردیم، که سال تا سال در کنار نفوذ به موسیقی جدید،توجّه نسل امروز به موسیقی اصیل افزایش می یابد که البتّه بی‌سبب نیست.

من از بیت مولانا یاد کردم، که اشارتی داشت به برگشتن بر اصل خود ، به نظر من موسیقی سنّتی ما، مخصوصاً «شش‌مقام» جنبه آسمانی دارد و فکر می‌کنم که این آهنگهای شیوا و گوارا، که به هیچ ملّت دیگر با چنین قداستی نصیب نگردیده است، حاصل قوّه فوق‌ طبیعی است و پدیده‌ای است تکرار ناشدنی که حاصل لطف وفضل خداوند است.

استاد، شما از مولانا جلال‌الدّین رومی یاد کردید که دو سال پیش در سراسر جهان، از جمله تاجیکستان ۸۰۰-سالگی این شخصیت بی‌نظیر عالم ادبیات و عرفان تجلیل گردید. اکنون  در تاجیسکتان همه‌ساله ۳۰ سپتامبر روز مولانا جشن گرفته می‌شود. آیا در رابطه با این جشنواره هم برنامه‌ای دارید؟

جوره بیک مراد: دو سالی پیش برنامه کنسرتی با نام «ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم» آماده کردم که اجرا شد ،بعد از آن در سال جاری نیز درروز تولد مولاناکه در کشور ما اکنون با ابتکار رییس جمهور همه‌ساله ۳۰ سپتامبر تجلیل می‌گردد، این برنامه را در «شب مولانا» اجرا کردم.

امروز در مطبوعات راجع به  برخی  عاملها در کاهش یافتن صنعت و موسیقی و کوتاهی و نارسایی های حیات فرهنگی معاصر، بخصوص تفکر فرهنگی جوانان نظرات مختلفی بیان می‌شود. به نظر من، آن آوازها و آهنگ ها خیلی ضعیف هستند و بر اساس آنها نمایشهایی دور از تفکر شرقی تهیه گردیده است که برای کاهش تفکر فرهنگی جوانان هم بی‌تأثیر نمی‌باشد.از دیدگاه یک نفر هنرمند حرفه‌ای مثل شما این وضعیت چگونه است؟

جوره بیک مراد:من فکر می‌کنم امروز با مجموع ابتکاراتی که از جانب رییس جمهور کشورم امام علی رحمان در راستای تحوّل محیط فرهنگی کشور به انجام می‌رسد، جامعه ما با خیلی پیشرفتها مواجه شد.

این پیشرفتها از سویی  نیازمند آن است  که اهل علم و ادب و هنرمندان رسالت بیشتر و پیشتر خود را در بالابردن تفکر فرهنگی جامعه احساس نمایند.

در مورد وضعیتی، که مربوط به آهنگ و متنهای کم‌مضمون، که از جانب جوانان ایجاد و پخش می‌شوند من نیز با شما هم عقیده هستم که باید جلوی این روند گرفته شود؛ به ‌نظر من، چون تاجیسکتان ملّت سازنده ،کهن بنیاد وفرهنگ ساز است بنابراین نباید چنین موسیقی های بی مضمونی در این عرصه بیاید  به عبارت دیگر،  خواندن چنین سرودهای کم‌مضمون و بی‌معنی برای هنرمند تاجیک عیب است.

خداوند در تاریخ ملّت ما برایمان شاعران و ادیبان بی‌شماری راقرار داده  است  که برای آواز خواندن تا سالها می توان از اشعار آنان استفاده کرد .

متنهای خالی از معنی می‌توانند ذهنهای جوانان ما را به این سادگی به بی‌منطقی رسانده و از فکر و ‌اندیشه عالی دور برانند.

پخش چنین سرودهایی دارای یک نوع تأثیرناخوشایند خواهد بود و اصلاً، در هنر و ادبیات ضرورت دارد که سادگی باشد  امّا باید آن سادگی ؛زیبا ، گوارا ، فصیح و از همه مهم تر رودکیانه باشد.

من معتقدم وقتی موسیقی سنّتی باشد، اساساً چون برروی روح انسان تاثیر دارد، می تواند در رفیع شدن فضائل اخلاقی نیز تاثیر بگذارد چرا که خود این نوع موسیقی نماد اخلاقی ، معنوی و انسانی است و متنهای آن بر اساس سخنان بزرگان ما از رودکی  تا استاد لایق شیرعلی و خانم فرزانه و دیگران انتخاب شده‌اند، از این رو، اولویّت  دادن به این متنهای پربار و پرمعنی بر تفکر جامعه نقش روشنی می‌گذارد و جامعه را به سوی آرمانهای عالی هدایت می‌کند.

به این مطلب امتیاز دهید:

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای